این روزها حسابی خسته ام
خسته ام از بیماری و کسالت های پشت سرهم
خسته ام از غم و غصه های بی پایان
خسته ام از درد و ناراحتی
خسته ام از چاهی که درش افتاده ایم و مثل باتلاق ما را در خود می کشد
خسته ام از قیافه های دردمند مردم کشورم
از اشکهایی که به فقر و بی کسی و دوری آغشته اند
از جوانانی که در این دو سال پیر شده اند
از ویزا
بلیط
فرار
از زندان
شکنجه
مرگ
از....
خسته ام از بیماری و کسالت های پشت سرهم
خسته ام از غم و غصه های بی پایان
خسته ام از درد و ناراحتی
خسته ام از چاهی که درش افتاده ایم و مثل باتلاق ما را در خود می کشد
خسته ام از قیافه های دردمند مردم کشورم
از اشکهایی که به فقر و بی کسی و دوری آغشته اند
از جوانانی که در این دو سال پیر شده اند
از ویزا
بلیط
فرار
از زندان
شکنجه
مرگ
از....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر