می خوابم و تو بیا و مرا بیدار کن که تمام این ها یک کابوس وحشتناک بود
می خوابم و تو بیا و بگو به سفر رفته بودی و حال برگشته ای
می خوابم و تو بیا و مثل همیشه صدایم کن تا بیدار شوم و بفهمم که تو هستی مثل همیشه
بیا و صندلی کنارت را خالی کن و بگو بیا بمب انرژی
بیا و از من بپرس تازه چه خبر و آنوقت با عشق به مسائل سیاسی گوش کن و تحلیل کن
بیا و از عراق ، یمن، سودان برایم حرف بزن
از شبی که در سودان باران می بارید
از قبیله هایی که با آغوش باز در یمن تو را مهمان کرده بودند
و از ........
بگذار فکر کنم که تو نمرده ای
بگذار فکر کنم دوباره به ماموریت رفته ای
بگذار خیال بافی کنم اما...
می دانم آرام خوابیده ای
بی هیچ دردی