۱۳۹۱ مهر ۲۶, چهارشنبه

تردید کن شک ابتدای هوشیاری است

باور داشتن به یک مسئله ، لزومن به معنای وجود آن نیست
گاهی تو در تصوراتت دروغی را می سازی و برآن پافشاری می کنی و حتا خودت آن را باور می کنی بی آن که وجود داشته باشد . بی آنکه واقعیت داشته باشد. من باور می کنم که انسان روشنفکری هستم اما واقعیت چیز دیگری است . من ایمان دارم مردم ایران بهترین مردم جهان هستند اما ...
باور، باور پذیری، و به عبارت مقدس تر ایمان از جمله ملزومات یک جامعه ی سنتی است که بر وجود آن پای می فشرد و زندگی را بدون آن عبث و بیهوده می پندارد اما آنچه مهم است کلمه ی ایمان یا باور نیست بلکه مهم آن شخص، شیء یا تقدسی است که به آن اشاره دارد یا بر آن پای می فشرد. ایمان یا باور بر هرچیز آن را ثابت نمی کند و باید این را درک کرد. این که من به یک فرد ایمان داشته باشم و بگویم شخص پاک و منزهی است به معنای پاک بودن و منزه بودن او نیست پس ایمان یا باور هم نیازمند یک آگاهی و درک منطقی است که متاسفانه همواره از چشم عرفای شرقی دور مانده یا سعی بر آن بوده که دور نگه داشته شود.
این امر نه تنها در زندگی شرعی و دینی ما وجود دارد حتا در زندگی غیردینی و معمول ما نیز جا خوش کرده است. حتا منظور من زندگی سیاسی هم نیست همین زندگی شخصی خودمان. من به پدرم، مادرم ، خانواده ام ایمان دارم و فکر می کنم هیچ کار بدی از آنها سر نخواهد زد، اما این چقدر با واقعیت منطبق است؟ تا چه اندازه می توانم رفتارها و روش های خانواده ام را با مستمسکی مانند محبت و دلسوزی و مهربانی توجیه کنم؟ تا چه اندازه رفتارهای اجتماعی یا عقاید آن ها را می توانم درست و صحیح و مناسب بدانم؟
باور و ایمان من به اطرافیانم به معنای درست بودن آنها نیست . گاهی این ایمان و باور نیاز به تردید دارد . گاهی ایمان من به مقدساتی که سنت و جامعه برای من مقدس ساخته اند نیاز به تجدید نظر دارد گاهی بد نیست که شک کنم در سخنان دیگران شک کنم در محبت دیگران شک کنم در تقدسی که شاید به غلط و اشتباه یا بنابر مصالح و منافع شخصی مقدس شده اند.
تردید کن تردید خوب است 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...