۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه

می ترسم


نمی دونم چرا اما خیلی دلم گرفته. دوست دارم سرم روی شونه ی کسی باشه و حسابی گریه کنم و سفره ی دلم رو پیش اون باز کنم دلم خیلی گرفته و دوست دارم
یعنی این زندگی لعنتی تموم نمی شه؟؟؟؟
امروز که به گذشته فکر می کنم می بینم همیشه یه گوشه خودم رو قایم کردم و نخواستم کسی چیزی بفهمه همیشه کارهام نوشته هام شغل هامو از همه پنهون کردم تا یه وقت خودم رو بزرگ نشون نداده باشم . راستش حالا که نگاه می کنم هیچی نبودم  نه قبلن نه حالا
دیگه خسته شدم
از شنبه باید برم ورزش . بازم می ترسم . از این کمردرد لعنتی می ترسم . از این وضعیت مسخره می ترسم . از گذشته و آیندم می ترسم . از این که هیچ گهی نبودم و نیستم می ترسم . از این که یه زمانی نویسنده بودم و حالا هیچی نیستم می ترسم. از این که همه ی زندگیم با مسخره ترین حرفها مسخره ترین اشتباهات و مسخره ترین تهمتها از بین رفت می ترسم.
آیا کسی باورش میشه؟؟
با یه جمله تمام زندگیم از بین رفت و با یه تعلل یه دست پاچه شدن تمام جسم و روحم به گند کشیده شد. و حالا چنان داغونم که انگار سالهاست شکنجه شدم در حالی که چنین نیست. چرا این همه روحم در هم شکسته؟؟ نمی فهمم. هر بار که به یادم میاد تمام قلبم به درد میاد اما کسانی هستن که خیلی خیلی بیش از من از دست دادن اما قرص و محکم ایستادن . چرا من این همه در هم شکسته هستم ؟؟

۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه

همه ی گربه های من 2


این دختر خانم قشنگ هم اسمش عسله اما بعضی ها طلا و بعضی ها هم گل باقالی صداش می کنن

  
عسل خواهر میشکاست و مثل میشکا 5 ماهشه . خیلی خیلی لوسه حتا شاید بتونم بگم از میشکا لوس تر



قد بلندی نداره و هم قد میشکا ست ولی چشمای خوشگلی داره و در کل از نظر من خیلی خوشگله




زیر نظر پزشک واکسنها و قرص های لازم رو استفاده کرده و یه شناسنامه هم برای خودش داره . و مثل میشکا تقریبن هر ماه پزشک ویزیتش کرده . از نظر لوس بودن از میشکا بدتره و صبح تا شب دوست داره روی پاتون بنشانید و نوازشش کنید و او هم پای شما رو ماساژ بده. اما مشکل اینه که خیلی ترسو هستش و با هیچ گربه ای دوست نمی شه :))

  

اینم از عسل خانم :))

همه ی گربه های من 1


این پسر خوشگل ما اسمش میشکا هستش :



میشکا 5 ماهه هست و خیلی خیلی لوسه . زمانی که یکی دوماهش بوده مامانش مرده و از اون زمان ما ازش نگهداری می کنیم 



قد کوتاهی داره و پاهای تپل و کوتاه . بیشتر شبیه یک سموره تا یه گربه :))


دمش کلفته و موهای بلند و قشنگی داره  . واکسنهای لازم رو زده و تقریبن هر ماه دکتر بهش قرص ضد انگل داده و چک آپش کرده و شناسنامه تنظیم کرده.


 با این که پسر لوسی هستش اما خیلی هم شیطونه و دوست داره بازی کنه و با گربه های دیگه دوست بشه یا سر به سر گربه های دیگه بذاره. حسابی غذا می خوره و بیشترین علاقه اش این هست که بذارید روی پاهاتون و نوازشش کنید و اون هم پای شما رو ماساژ بده :)) 


اینم میشکای ما :))

۱۳۹۰ مهر ۲۳, شنبه

نمی دونم چرا دلزده شده ام از همه چیز از همه جا و از همه کس. راستش خسته شده ام از هر چه که به فکرتان برسد دلم می خواهد مدتی تنها باشم و در تنهایی تا دلم می خواهد بخوابم یا کتاب بخوانم یا بخندم یا هر چه دل تنگم می خواهد انجام دهم . دلم می خواهد مدتی کسی کاری به کارم نداشته باشد.

۱۳۹۰ مهر ۱۹, سه‌شنبه

گاهی دوست نداری کتاب بخونی گاهی نه چشمات یاری می کنن نه حوصله ات در این مواقع کتاب گویا بهترین گزینه است .

۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه



 
۱ 
تلاشمان را کردیم، خانه‌هامان را نشان دادیم.
مهمان گفت: خوب زندگی می‌کنید. زاغه در درون شماست  
      
۲  
در درون کلیسا: طاق‌ها و ستون‌ها سپیدند مثل گچ، مثل زخم بند برگرد بازوهای شکستۀ ایمان.
 
۳ 
در درون کلیسا: کاسه گدایی سر بر می‌دارد 
از زمین و در میان نیمکت‌ها به راه می‌افتد.
 
۴ 
ناقوس کلیسا اما باید به زیر زمین برود. 
آنها در تونل فاضلاب‌ها آویزان‌اند. 
و زیر پای ما به صدا در می‌آیند.
 
۵ 
نکودموس خوابگرد به سوی جایگاه وعظ می‌رود
چه کس می‌داند به کجا؟ نمی‌دانم. 


توماس ترانس‌ترومر (برنده ی جایزه ی نوبل ادبی امسال)
 
راستش دلم خیلی گرفته. باز این سردرد لعنتی باز این سنگینی چشمها باز.... کلافه ام دلم می خواد زار بزنم. ذهنم کار نمی کنه و حالم یاری نمی کنه تا بتونم نعش خودم رو تحمل کنم. خیلی بی تاب و بی طاقت شده ام 

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...