۱
تلاشمان را کردیم، خانههامان را نشان دادیم.
مهمان گفت: خوب زندگی میکنید. زاغه در درون شماست
۲
در درون کلیسا: طاقها و ستونها سپیدند مثل گچ، مثل زخم بند برگرد بازوهای شکستۀ ایمان.
۳
در درون کلیسا: کاسه گدایی سر بر میدارد
از زمین و در میان نیمکتها به راه میافتد.
۴
ناقوس کلیسا اما باید به زیر زمین برود.
آنها در تونل فاضلابها آویزاناند.
و زیر پای ما به صدا در میآیند.
۵
نکودموس خوابگرد به سوی جایگاه وعظ میرود
چه کس میداند به کجا؟ نمیدانم.