۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه

راستش دلم خیلی گرفته. باز این سردرد لعنتی باز این سنگینی چشمها باز.... کلافه ام دلم می خواد زار بزنم. ذهنم کار نمی کنه و حالم یاری نمی کنه تا بتونم نعش خودم رو تحمل کنم. خیلی بی تاب و بی طاقت شده ام 

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...