گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
گاهی سفر می کنم به آن دورهای دور
گاهی من آن کودک شش ساله می شوم
موهای بور و بلندش در باد
آن شادی عمیق کودکانه ی سرکش
آن دستهای کوچک و بی صبر
گاهی دلم برای دویدن ها
گاهی دلم برای پریدن ها
گاهی دلم برای آن سرکش کوچک تنگ است
این من ، تن خمیده و بیمار
این من ، تن خسته و بی پناه
ای کاش این تن نبود
این زمانه نبود
این شوره زار تلخ بدین سان نبود
گاهی سفر می کنم به آن دورهای دور
گاهی من آن کودک شش ساله می شوم
موهای بور و بلندش در باد
آن شادی عمیق کودکانه ی سرکش
آن دستهای کوچک و بی صبر
گاهی دلم برای دویدن ها
گاهی دلم برای پریدن ها
گاهی دلم برای آن سرکش کوچک تنگ است
این من ، تن خمیده و بیمار
این من ، تن خسته و بی پناه
ای کاش این تن نبود
این زمانه نبود
این شوره زار تلخ بدین سان نبود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر