همیشه من بودم و پدر و حسین که مسابقات جهانی را می دیدیم . که با تمام غرغرهای نوشین و مامان می نشستیم و تا صبح فوتبال می دیدیم. المپیک را زیر و رو می کردیم. خبرهای کشتی را به هم می دادیم . ساعت مسابقات را حفظ می شدیم.......
پدر که رفت ، من بودم و حسین و محمد علی . حسین بلد بود چگونه جو مسابقه را بین خانواده راه بیندازد. شور و شوقی ایجاد می کرد و محمد سور وساتی به پا می کرد یا حداقل تلفنی از وضعیت هم با خبر بودیم . خوش می گذراندیم و جو می دادیم به هم.
امسال المپیک آمد و رفت و من.............
حسین آمریکا، محمد سوئد و من اینجا
پدر که رفت ، من بودم و حسین و محمد علی . حسین بلد بود چگونه جو مسابقه را بین خانواده راه بیندازد. شور و شوقی ایجاد می کرد و محمد سور وساتی به پا می کرد یا حداقل تلفنی از وضعیت هم با خبر بودیم . خوش می گذراندیم و جو می دادیم به هم.
امسال المپیک آمد و رفت و من.............
حسین آمریکا، محمد سوئد و من اینجا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر