۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

شل سیلورستاین



 شل سیلورستاین شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست آمریکایی در سال 1930 به دنیا آمد و متاسفانه در سال 1999 بر اثر حمله ی قلبی در گذشت. او یکی از معروف ترین نویسندگانی است که شعرو نقاشی را با هم درآمیخت و قشر وسیعی از مخاطبان را با خود همراه کرد. نوشته های او به مخاطبان خاصی تعلق ندارد و همه ی گروه های سنی را شامل می شود. نثر شیوا و نقاشی های گویا و گاه خنده دار او همه را مجذوب خویش می کند. او اشعارش را چنان در کاریکاتور درآمیخت که گاه شعر را بدون حضور نقاشی همراهش نمی توان به خوبی درک کرد .
در ایران او را با کتاب مدادپاک کن جادویی ، ترجمه ی احمد پوری شناختیم و اندک اندک کتاب ها و اشعار دیگری نیز از او به چاپ رسید و بسیاری از مردم با سبک و آثار سیلورستاین آشنا شدند . شاید یکی از زیباترین اشعار او همان شعر پسربچه و پیرمرد و یا شعر سوال از گورخر باشد که در ایران بسیار معروف شدند.

پسربچه و پیرمرد
پسربچه گفت:« بعضی وقتا قاشق از دستم میفته»
پیرمرد گفت:« از دست من هم میفته»
پسربچه یواشکی گفت:« من شلوارمو خیس می کنم»
پیرمرد خندید و گفت:« من هم همینطور»
پسربچه گفت:« من خیلی وقتا گریه می کنم»
پیرمرد سری تکان داد:« من هم»
پسربچه گفت:« اما بدتر از همه این که بزرگترها به من توجهی نمی کنند»
و گرمای دست چروک خورده ای را روی دستش احساس کرد.
پیرمرد گفت:« منظورت را کاملن می فهمم»

سوال از گورخر

از گورخر پرسیدم
آیا تو سیاه هستی با خط های سفید
یا که سفیدی با خط های سیاه؟
و گورخر از من پرسید
آیا تو خوبی با عادت هی بد
یا بدی با عادت های خوب؟
آیا آرامی اما بعضی وقت ها شلوغ می کنی
یا شلوغی بعضی وقت ها آرام می شوی؟
آیا شادی بعضی روزها غمگین می شوی
یا غمگینی بعضی روزها شاد؟
آیا مرتبی بعضی روزها نامرتب
یا نامرتبی بعضی روزها مرتب؟
و همچنان پرسید و پرسید و پرسید.
دیگر هیچ وقت
از گورخری درباره ی خط روی پوستش
نخواهم پرسید


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...