خودم رو بغل می کنم و می گم: نگران نباش بالاخره تموم میشه
هنوز عادت نکرده به این دنیا، خسته شده و من درکش می کنم
بغلش می کنم و می گم: ببخش که جسمم زودتر از موقع پیر شد
ببخش که می خوای بچرخی و من نمی تونم
ببخش که می خوای بخندی و سنم بهت اجازه نمی ده
ببخش که می خوای شاد باشی و توی کشوری هستیم که نمی تونی
ببخش اگه زود پیر شدم
خودم رو بغل می کنم و با هم گریه می کنیم
هنوز عادت نکرده به این دنیا، خسته شده و من درکش می کنم
بغلش می کنم و می گم: ببخش که جسمم زودتر از موقع پیر شد
ببخش که می خوای بچرخی و من نمی تونم
ببخش که می خوای بخندی و سنم بهت اجازه نمی ده
ببخش که می خوای شاد باشی و توی کشوری هستیم که نمی تونی
ببخش اگه زود پیر شدم
خودم رو بغل می کنم و با هم گریه می کنیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر