۱۳۹۱ فروردین ۱۵, سه‌شنبه

مایه ی شرمندگی

خب یه سری از آدما هستن همه چیز رو عجیب غریب تلفظ می کنن  اما یه خانمی هست که توی آرایشگاهی که من می رم کار می کنه. این خانمه  حسابی ما رو شرمنده ی خودش کرده:)) اون روزی میگه:
روز سینزده به در رفته بودیم خونه ی این جاری نعلتیم خاک تو سر توی سلط ماست آش ریخته گذاشته تو سرفه . خانم به اون کلبلایی که رفتم هیچی بهش نگفتم اما بعدن گفته بود فلانی لیچار بارم کرده

شما دقت کن توی همین دو خط چند تا کلمه ی اشتباه داشت :)))

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...