لحظه ی آخردستانم را گرفت و گفت: خوشا به حال مردی که تو عاشقش بشی
و دستانم را بوسید و رفت
و هیچ نفهمید که آن مرد، خودش بود
کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر