دلم خیلی گرفته . باز مامان حالش بد شد و نوشین رو خبر کردم تا اونو ببره بیمارستان. حقیقتش رعایت هیچ چیزی رو نمی کنه و همین منو عصبانی می کنه. خسته شدم . خسته ی خسته ی خسته :((((
۱۳۹۱ فروردین ۱۳, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
یک گوشه دنیا
کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...
-
کودکی من در زمان و مدارسی طی شد که خیلی از بچه های سیاسیون و بازاری های مهم رو می دیدم و کنارشون درس می خوندم. از دختر بادامچیان و نوبخت و...
-
بهتون توصیه می کنم کتاب توتالیتاریسم اثر هانا آرنت رو نخونید : وقتی توی یه خانواده ی سیاسی به دنیا بیای چه بخوای چه نخوای از سنین کم، حرف...
-
شب که می شود من آسمان را رنگ می کنم شاید خواب و کابوس گمراه شوند و به سراغم نیایند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر