گاهی کاری از دستت بر نمیاد مگر یک خودکشی تمام عیار
و من در دنیای مجاز رگ هایم را قطع کردم
و من ارتباطم را قطع کردم تا شاید تمام شوم از این همه انسانیتی که نیست
تمام شوم از این همه درک متقابلی که وجود ندارد
و این همه عشقی که نیست و شاید هرگز نبوده
برایم جالب است که از زمانی که رگ های مجازیم را زدم جز یک نفر ، کسی به سراغم نیامد
این همه دلسوزیم برای هیچ بود. هیچ :))
جز اینجا دیگر هیچ مأوایی ندارم
تنها رگ حیات من
و من در دنیای مجاز رگ هایم را قطع کردم
و من ارتباطم را قطع کردم تا شاید تمام شوم از این همه انسانیتی که نیست
تمام شوم از این همه درک متقابلی که وجود ندارد
و این همه عشقی که نیست و شاید هرگز نبوده
برایم جالب است که از زمانی که رگ های مجازیم را زدم جز یک نفر ، کسی به سراغم نیامد
این همه دلسوزیم برای هیچ بود. هیچ :))
جز اینجا دیگر هیچ مأوایی ندارم
تنها رگ حیات من
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر