۱۳۹۲ شهریور ۱۳, چهارشنبه

شوخی و جدی

از خدا که پنهون نیست از شما هم چه پنهون، دارم کتاب ابله داستایوسکی ترجمه ی سروش حبیبی که نشر چشمه منتشر کرده می خونم. واقعیتش اینه که قسمت اول از جلد یک رو تموم کردم و در فکر خواننده ی بیچاره و مترجم بخت برگشته ی کتاب های روسی هستم. دست آقای حبیبی درد نکنه که خیلی روون و گاهی با زیرکی این کتاب رو ترجمه کرده، اما کلن ترجمه ی کتابهای روسی و خوندنشون خالی از زحمت و اشکال نیست. به خصوص کتاب های کلاسیکی مثل همین ابله یا برادران کارامازوف یا نوشته های چخوف و تولستوی و بقیه که پر از کلمات مطنطن و چند معنی و پر ابهام هستند اما به عنوان یه خواننده دو اشکال عمده در نوشته های روسی هست که جون آدم رو میگیره: اسامی ، روزهای طولانی. 
همونجور که می دونید اسمهای روسی دو اشکال عمده دارن : اولن خیلی هاشون سه بخشی هستند مثل: آفاناسی ایوانوویچ تروتسکی ، ایوان پتروویچ پتیتسین ، دریا الکسی یوونا و دردسر زمانی شروع میشه که یه شخصیت رو با اسم افاناسی ایوانوویچ میشناسی و بعد در جای دیگه به یه کسی رو میبینی که اسمش تروتسکی ه و تازه آخر کار متوجه میشی این دوتا شخصیت در حقیقت یه شخصیت بودن که نویسنده گاهی اسم اول و گاهی اسم دوم رو بکار می برده ( حالا بشین از اول رمان رو بخون چون فکر می کردی دو شخصیت بودن ) اما مشکل دوم که هم مترجم بنده خدا به زحمت میفته هم خواننده ، اینه که روسها عادت دارن اسمها رو کوچیک کنن ینی اول یه اسم بلندبالا برای خودشون میذارن بعد کوچیکش می کنن اما فکر نکنید قاعده و قانونی داره نه  مثلن پتیا کوچک شده ی پیوتر هستش و گانکا کوچک شده ی گانیا و گانیا خودش کوچک شده ی گاوریلا هست ( گیج نشید بنده خدا آقای سروش حبیبی توی زیرنویس ده بار این موضوع رو توضیح میده که البته چاره ی دیگه ای نداره ) شما تصور کنید شخصیتی به نام گاوریلا آردالیونیچ در داستان داشته باشید که هم به نام گاوریلا خونده میشه هم گانیا هم گانکا هم آردالیونیچ ( بدبخت شدیم رفت)
اما مشکل زمان: من نمی دونم توی روسیه روزاشون چند ساعته فکر کنم خیلی طولانیه شاید از روزای ما خیلی طولانی تر ( به خدا بی شوخی میگم ) تصور بفرمایید شخصیت اصلی داستان در یک روز توی قطار کلی ماجرا داره بعد وارد سن پترزبورگ میشه بعد میره خونه ی یه ژنرال ، کلی ماجرا براش پیش میاد بعد میره یه جا خونه اجاره می کنه و کلی دعوا و جنجال هم اونجا داره بعد میره خونه ی یکی مهمون سرزده میشه و از یکی خواستگاری می کنه تا اینجای کار هنوز روز تموم نشده به خدا ، تازه 288 صفحه از کتاب میگذره تا یه روز تموم بشه به سلامتی . شما هم مثل من فکر نمی کنید که روزهای روسیه دو برابر روزهای ماست؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...