۱۳۹۲ مرداد ۱۱, جمعه

همیشه دروغ کارساز است

جوان کُرد بود و نگاهم کرد: دوتا زبون ، دوتا بناگوش دو تا پاچه
نگاه کرد و در حال کشیدن گفت: خارجی هستی؟
عادت کرده ام به این سوال مسخره ، نمی دانم برای چه چنین فکری می کنند، شاید از نوع انتخاب رنگ لباس هایم باشد یا از لحنم یا هرچیز دیگری ، گفتم: نه، خندید و گفت معلومه خارجی هستی، مثل وقتی که جنسی تقلبی خریده باشی و بیننده اصرار داشته باشد که اصل است یا وقتی جنسی را صد تومان خریده باشی و وقتی از تو سوال می کنند چند خریده ای و حقیقت را می گویی شنونده بگوید دروغ نگو معلوم است هزار برایش داده ای. در این مواقع اصرار تو بر حقیقت را می گذارند به پای کتمان حقیقت یا از آن بدتر می گذارند به حساب تواضعی دروغین و زشت، گفتم آره خارجی هستم، و جوان باز اصرار کرد که در کجای خارج زندگی می کرده ام.
عصبانی بودم و هنوز داشت با زبان گوسفند بیچاره بازی می کرد. گفتم ول کن نیستی نه؟ بسه دیگه حالا هر خراب شده ای که شما فکر می کنی پول را پرداختم و آمدم. مادرم می گوید کله پاچه کهنه بود و من باید متوجه می شدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...