۱۳۹۱ آذر ۱۸, شنبه

معرفی و نقد یک کتاب

«خاطرات صد در صد واقعی یک سرخپوست پاره وقت» نام کتابی است  نوشته ی شرمن الکسی و ترجمه ی رضی هیرمندی که با کاریکاتورهای الن فورنی ، جذابیتی دوچندان یافته است. کتاب داستان نوجوانی سرخپوست را بیان می کند که کمابیش با الهام از زندگی خودِ نویسنده است که توسط نشر افق منتشر شده . آنچه به عنوان توضیح در پشت جلد کتاب می خوانیم چنین است:
«جونیور، کاریکاتوریست نوجوان در اقامتگاه سرخپوستان زندگی می کند. او با گرفتاری های جورواجور جسمی به دنیا آمده. اطرافیانش، جز یک دوست یک دل و یک رنگِ او، مرتب آزارش می دهند. جونیور به قصد آموزش بهتر، اقامتگاه را ترک می کند و به مدرسه ای تمام سفیدپوست در شهرک مجاور می رود. قوم و قبیله اش به او که نخواسته هم رنگ جماعت باشد لقب خائن می دهند و دردسری تازه شروع می شود. شرمن الکسی زندگی واقعی اش را دستمایه قرار داده و جهانی شگفت و تأمل برانگیز آفریده که با طنزی یگانه، خوانندگان سنین مختلف را به گریه و خنده وامی دارد.»
کتاب ، بسیار ساده و روان نوشته شده و نگاهی واقعگرایانه و رئال به زندگی یک نوجوان سرخپوست با تمام خوبی ها و زشتی هایش دارد. مقایسه ای زیبا و دلچسب و در عین حال گزنده، نوع برخوردهای سرخپوست ها و سفید پوستان با مسائل و مشکلات و با یکدیگر بسیار دقیق و بی پیرایه بیان شده و نگاه دقیقی به مسائل ، مشکلات ، اشتباهات و رفتارهای زشت و زیبای سرخپوستان دارد. تنها دلیل این نگاه جامع و کامل را می توان در سرخپوست بودن خود نویسنده جستجو کرد و نگاه واقعگرای او. نویسنده به قول خودش ، نخواسته نگاهی اسطوره ای یا افسانه ای به مسائل و مشکلات داشته باشد بلکه با نگاهی رئال به معضلات سرخپوستان نگریسته و درصدد رفع و حل مشکل بوده است به همین دلیل است که ما با جامعه ی سرخپوستی در حال حاضر آشنا می شویم و نه یک جامعه ی قرن نوزده یا هجده.
از این منظر من بسیار از کتاب آموختم و مطالعه ی آن را به همه توصیه می کنم. کاریکاتورها جذابیت بسیاری به کتاب داده اند و نگاه یک نوجوان را تداعی می کنند. از سوی دیگر لحن نه چندان جدی کتاب این قابلیت را ایجاد کرده که کتاب هم برای خوانندگان بزرگسال و هم نوجوانان جذاب و دلچسب و دارای کشش باشد.
 اما متاسفانه باید بگویم اشکالاتی هم در ساختار و سبک کتاب دیده می شود: بخش اول کتاب تنها بخشی است که به بیماری جونیور پرداخته و در بقیه ی بخش ها ما هیچ نشانی از بیماری، عینک تا به تا و لکنت زبان جونیور نمی بینیم این مسئله وقتی جدی می شود که جونیور به مدرسه ی سفیدپوست ها می رود و این عینک و لکنت در روابط او با کسانی که اولین بار است او را می بینند، تأثیر گذار است اما هیچ اثری از این بیماری ها و این ظاهر و نمودهای ظاهری بیماریش نمی بینیم.
از سوی دیگر گره های داخل قصه هستند که بی هیچ علت خاصی گشوده می شوند و یا روابطی که هیچ توضیحی برایشان نیست و نه انجامی دارند و نه تاثیری.شاید می شد داستان را با گره ها و گشایش های بهتری نوشت و جذابیت داستان را بیشتر کرد.
از مشکلات داستان که بگذریم به خود کتاب باز می گردیم و کاستی هایی که در خود کتاب وجود دارد. یکی از جذابیت های بزرگ کتاب کاریکاتور آن است نقاشی هایی که مسلمن ناشر برای چاپ آنها زحمت زیادی کشیده است اما مسئله ای که بسیار خنده دار به نظر می رسد عدم عنوان تصویرگر و کاریکاتوریست کتاب چه در جلد و چه در بخش توضیحات کتاب است. مگر می شود مسئله ای که چنین تأثیر بزرگی در داستان دارد و شاید بتوان آن را جزء لاینفک داستان قلمداد کرد از قلم بیفتد و در معرفی کتاب در نظر گرفته نشود؟
از این اشکالات که بگذریم کتاب بسیار جالبی بود که زیبا نوشته شده و به زیبایی ترجمه شده است. از مترجم خوب کتاب و تذکر جالبش در ابتدای کتاب سپاسگزارم .


مطالب مرتبط:

آشنایی با زندگی یک سرخپوست
خاطرات صد در صد واقعی یک سرخپوست پاره وقت/ خنده دار از ابتدا تا انتها



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...