قسمتی از تهران در سال 88 جا مانده
تکه ای از من در عاشورا
من خودم را در زیر پل
روبروی بانک دفن کرده ام
زمانی که گرداگردم هیچ نبود جز بسیجیانی که در عاشورا جشن خون به پا کرده بودند
ظهر عاشورا بود و قمه ها در آسمان می چرخید
قسمتی از این شهر سال 88 را در چهره ی افسرده ی مردمانش می جوید
و قلبش در اوین هنوز می تپد
هرچند به سختی
تکه ای از من در عاشورا
من خودم را در زیر پل
روبروی بانک دفن کرده ام
زمانی که گرداگردم هیچ نبود جز بسیجیانی که در عاشورا جشن خون به پا کرده بودند
ظهر عاشورا بود و قمه ها در آسمان می چرخید
قسمتی از این شهر سال 88 را در چهره ی افسرده ی مردمانش می جوید
و قلبش در اوین هنوز می تپد
هرچند به سختی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر