پشت هر کتاب، هر نوشته، هر داستان، قصه ای نهفته است. قصه ی نوشته شدن ، چگونه به رشته ی تحریر درآمدن، چگونگی انتشار و..... به خصوص در ایران که هزاران قصه و داستان درست میشود تا کتابی به دست من و شما برسد. از نوشته شدن کتاب یا ترجمه ی آن تا صدور مجوز و لغو انتشار و سانسور و هزار برنامه ی دیگر تا این که کتابی به کتابفروشی برسد ( البته اگر در این میانه ناگهان لغو نشود و کتاب جمع آوری نگردد)
اما گاهی یک کتاب و یک نویسنده داستان ویژه ای دارند و کتاب «اتحادیه ی ابلهان» یک تراژدی در پشت سر دارد. کتابی که جایزه ی پولیتزر یازده سال بعد از خودکشی نویسنده و سالها دوندگی مادر نویسنده برای انتشار کتاب، بالاخره به آن تعلق گرفت. داستان از این قرار بود که این کتاب در حدود سال 1959 به رشته ی تحریر درآمد اما به رغم تلاش های نویسنده ، هیچ ناشری حاضر به چاپ آن نشد . پس از خودکشی جان کندی تول، نویسنده ی کتاب، مادرش سالها دوندگی می کند و در پایان یکی از ناشرین که از رفت و آمد و اصرار مادر نویسنده خسته شده بود آن را چاپ می کند و سال بعد از چاپ، کتاب برنده ی جایزه ی پولیتزر می شود.
به قول منتقد روزنامه ی نیویورک تایمز: اتحادیه ی ابلهان در حقیقت ناشرانی بودند که با نپذیرفتن کتاب، ما را از مجموعه آثار یکی از بزرگترین نوابغ ادبیات محروم کردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر