۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه

خواهرزاده‌ی من‌5

خواهرم با امین دعوا کرد که چرا به حرف گوش نمی ده
امین مثل ابر بهار داشت اشک می ریخت و به خواهرم التماس می کرد: مامان جون خلالم کن . خلالم کن مامان

پ.ن: امین به جای ببخشید می گفت خلالم کن (حلالم کن) :دی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...