قبل از انتخابات بود و طبق معمول بحث سیاسی در خانه ی ما داغ. همه در موردِ موسوی و کروبی حرف می زدیم که :
امین: من به رضایی رای میدم
ما چشمامون مثلِ وزغ شد
خواهرم: به کی؟
امین: به دوستم رضایی
پ . ن : کاشف به عمل اومد که فکر کرده رضایی همون دوستشه که توی مهدکودکشون هست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر