مامور صورتش را جلو آورد
چندان که فاصله ی صورتش با صورت من کمتر از 5 انگشت بود
خندید
چشمانش را به چشمانم دوخت
و من سفر کردم
رفتم به دو سال پیش
مرد صورتش را پوشانده بود
فاصله ی صورتش با صورت من کمتر از 5 انگشت بود
چشم در چشم
نباید کم میاوردم
چشم دوخته بود به چشمانم
و من زیر ضربات زنجیر
کم نیاوردم
مستقیم در چشمانش نگاه کردم
کم آورد
با کابل به بازویم زد و رفت
باز آمدم
مرد به صورتم نگاه می کرد
من رو گرداندم و با سرعت فرار کردم
اما مجال ندادند
اما مجال نبود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر