۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

کویر

باران می بارد
جنازه چشم می گشاید
چشمخانه از آب لبریز می شود
من تمام طراوت باران را می بلعم
هنوز عطش کویر سوخته ای را دارم
که خنکای آب را حس نمی کند
لبان تفتیده ام در جستجوی باران
دل را می فروشد و هیچ باکش نیست
باران می بارد
کاش در این گوشه از دنیا هم
بارانی بگیرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...