۱۳۹۳ فروردین ۱۱, دوشنبه

آسمان مست

بهار که از راه میرسه 
انگار ساقی شوخ شنگی میاد و جام همه ی موجودات و زمین و زمان رو لبریز از شراب میکنه
آسمان گاه عربده می کشه و گاه گریه می کنه 
گاهی لبخند می زنه و گاهی اخم در هم می کشه
گاهی سرخوش گاهی خراب
گاهی نالان گاهی خندان
گاهی به خورشید خانم اجازه می ده که دست نوازشی بر سر زمین بکشه و گاه در اندرونی قایمش می کنه و اجازه نمیده بیرون بیاد
بهار با همین اخلاق گوناگون آسمونش قشنگه
به قول احمد آزاد:
تا من چشم مست تو دیدم
زساغر عشقت، دو جرعه چشیدم
شد زمین مست، آسمان مست
بلبلانِ نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست 
باغ مست و باغبان مست 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...