۱۳۹۳ فروردین ۸, جمعه

عینک

پارسال تابستون یه عینک کائوچویی مشکی خریدم از همینا که توی بازار مفت می فروشن در حقیقت دو تا فریم رو حدود 30 تومن خریدم و دادم درستش کنن، کائوچوییه همون روزی که لنز رو توش انداختم شکست و مجبور شدم از فریم فلزی استفاده کنم که اونم همین نزدیکای عید گم شد.
مجبور شدم همین کائوچویی شکسته رو از توی کشو در بیارم و بزنم به چشمم تا بتونم درست درمون ببینم. توی بهار دیدن رنگا خیلی مهمه، بهاره و رنگاش رنگایی که انگار تازه متولد شدن ، تازه و براق از اون براقا که انگار خدا دنیا رو فیلتر کالروایب زده و همه چیز خوش آب و رنگ تر شده. خب من دوست دارم حسابی عالی ببینم حتا اگه شده عینک شکسته می زنم تا خوبِ خوبِ خوب ببینم، لمس کنم، حس کنم، و حتا هوای زیبای بهار رو اگه تونستم ببلعم و بخورم :))
در حال حاضر با عینک شکسته ی کائوچویی در خدمتم فکر کنم اولین کار در سال جدید یا جراحی چشم باشه یا عینک که با این پولی که من در بساط دارم همون عینک :)))

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...