من عاشق زمستون و پاييزم و به بيان بهتر عاشق بارندگى و قدم زدن زير بارش برف و بارون. احساس خوبى بهم ميدن برف و بارون به خصوص وقتى يه بارونى كلاهدار مى پوشم و قدم ميذارم توى خيابونايى كه از برف سفيدپوش شدن و صداى قرچ قرچ برف در زير قدم هام گوشم رو نوازش ميده.
بارونى كلاهدار رو دوست دارم، انگار رفتى توى يه جعبه ى كارتونى و دارى راه ميرى، كسى تو رو نميبينه و اگه ببينه هم اعتنايى نميكنه، خودتى و خودت، توى تنهاييت غرق ميشى و راه ميرى. تو فكر ميكنى من دارم كنارت توى پياده رو قدم ميزنم اما من فرسنگ ها با تو فاصله دارم، غرق در روياى خودم و با صداى برف هايى كه زير قدم هام ميخندن، من پرت ميشم به سالهاى كودكى كنار پدر، نيمه شب ها و قدم زدن روى برف هاى پا نخورده، برف هاى تازه اى كه با صداى قشنگ شون فرياد شادى من رو به اوج ميرسوندن.
گاهى هم موسيقى دلنشينى براى خودم ميذارم و زير بارون قدم ميزنم و براى ساعاتى از اين دنیا کنده می شم و میرم توی عالم رویا توی افکار خودم وسط جنگلای چالوس قدم میزنم و لئونارد کوهن برام می خونه و من عشق می کنم برگهای پاییزی طلایی و قرمز و ارغوانی زیر پاهام له می شن و من از طراوت بارون لذت میبرم. چشم که باز می کنم ماشینی بوق میزنه اما چه باک من لذت می برم زیر این کلاه که صورتم رو پوشونده و سیگاری که غمهای منو دود می کنه .
من عاشق این بی توجهی آدمها و این رویایی شدن هستم
بارونى كلاهدار رو دوست دارم، انگار رفتى توى يه جعبه ى كارتونى و دارى راه ميرى، كسى تو رو نميبينه و اگه ببينه هم اعتنايى نميكنه، خودتى و خودت، توى تنهاييت غرق ميشى و راه ميرى. تو فكر ميكنى من دارم كنارت توى پياده رو قدم ميزنم اما من فرسنگ ها با تو فاصله دارم، غرق در روياى خودم و با صداى برف هايى كه زير قدم هام ميخندن، من پرت ميشم به سالهاى كودكى كنار پدر، نيمه شب ها و قدم زدن روى برف هاى پا نخورده، برف هاى تازه اى كه با صداى قشنگ شون فرياد شادى من رو به اوج ميرسوندن.
گاهى هم موسيقى دلنشينى براى خودم ميذارم و زير بارون قدم ميزنم و براى ساعاتى از اين دنیا کنده می شم و میرم توی عالم رویا توی افکار خودم وسط جنگلای چالوس قدم میزنم و لئونارد کوهن برام می خونه و من عشق می کنم برگهای پاییزی طلایی و قرمز و ارغوانی زیر پاهام له می شن و من از طراوت بارون لذت میبرم. چشم که باز می کنم ماشینی بوق میزنه اما چه باک من لذت می برم زیر این کلاه که صورتم رو پوشونده و سیگاری که غمهای منو دود می کنه .
من عاشق این بی توجهی آدمها و این رویایی شدن هستم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر