الان کتاب نا امیدی دستمه ، اثر ناباکوف بنده خدا اما ترجمه ی خانم خجسته کیهان :(
وقتی کتابی به آدم هدیه می دن نمی تونی بگی آقا تو رو خدا شما که داری به من هدیه میدی از ترجمه های این بده یا اون نده ( داره هدیه میده پیشگویی که نکرده من از چی بدم میاد یا خوشم میاد) ( تازه دندون اسب پیشکشی رو هم نمی شمرن) دو پرانتز می تونست با هم تلفیق بشه اما اینجور صلاح دونستم ( اینم می تونست بره توی پرانتز)
خب جریان خصومت من با این خانم کیهان بر میگرده به ترجمه ی سه گانه ی پل استر بیچاره، البته وقتی من خریدم هر کدومش جدا بود بعدن توی یه کتاب چاپ شد به نام سه گانه ( زمان ما امکانات نبود) ، اما کلن یه عادت خوب یا بدی ( تصمیم گیری با شما) که من دارم اینه که همیشه مقدمه ی کتاب رو می خونم . چون از نظر من گاهی در مقدمه ی کتاب در مورد نویسنده و یا سبک آثارش یا اطلاعات جزئی در مورد کتاب داده میشه که ارزشمنده و باید خونده بشن ( مثل مقدمه ی اتحادیه ی ابلهان) امـــــــــــــــا ... اما چشمتون روز بد نبینه زمانی که من کتاب ارواح رو دستم گرفتم تعریف های زیادی ازش شنیده بودم ، مقدمه ی مترجم یا به قول ایشون پیش گفتار رو که شروع کردم برام جذاب بود اما در مقدمه ( فکر می کردم) مختصری از داستان رو نوشته بود اما وقتی به اواسط داستان رسیدم فهمیدم مترجم فرهیخته کل داستان رو در مقدمه گفته بوده که یه وقت نکنه خواننده ی محترم وقتش رو هدر بده و کل کتاب رو بخونه :((( دیگه نه کتاب برام جذابیتی داشت و نه پل استر
و اینگونه بود که خصومت من با خجسته خانم شروع شد :((
وقتی کتابی به آدم هدیه می دن نمی تونی بگی آقا تو رو خدا شما که داری به من هدیه میدی از ترجمه های این بده یا اون نده ( داره هدیه میده پیشگویی که نکرده من از چی بدم میاد یا خوشم میاد) ( تازه دندون اسب پیشکشی رو هم نمی شمرن) دو پرانتز می تونست با هم تلفیق بشه اما اینجور صلاح دونستم ( اینم می تونست بره توی پرانتز)
خب جریان خصومت من با این خانم کیهان بر میگرده به ترجمه ی سه گانه ی پل استر بیچاره، البته وقتی من خریدم هر کدومش جدا بود بعدن توی یه کتاب چاپ شد به نام سه گانه ( زمان ما امکانات نبود) ، اما کلن یه عادت خوب یا بدی ( تصمیم گیری با شما) که من دارم اینه که همیشه مقدمه ی کتاب رو می خونم . چون از نظر من گاهی در مقدمه ی کتاب در مورد نویسنده و یا سبک آثارش یا اطلاعات جزئی در مورد کتاب داده میشه که ارزشمنده و باید خونده بشن ( مثل مقدمه ی اتحادیه ی ابلهان) امـــــــــــــــا ... اما چشمتون روز بد نبینه زمانی که من کتاب ارواح رو دستم گرفتم تعریف های زیادی ازش شنیده بودم ، مقدمه ی مترجم یا به قول ایشون پیش گفتار رو که شروع کردم برام جذاب بود اما در مقدمه ( فکر می کردم) مختصری از داستان رو نوشته بود اما وقتی به اواسط داستان رسیدم فهمیدم مترجم فرهیخته کل داستان رو در مقدمه گفته بوده که یه وقت نکنه خواننده ی محترم وقتش رو هدر بده و کل کتاب رو بخونه :((( دیگه نه کتاب برام جذابیتی داشت و نه پل استر
و اینگونه بود که خصومت من با خجسته خانم شروع شد :((
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر