۱۳۹۲ فروردین ۳۰, جمعه

من و خجسته کیهان

الان کتاب نا امیدی دستمه ، اثر ناباکوف بنده خدا اما ترجمه ی خانم خجسته کیهان :(
وقتی کتابی به آدم هدیه می دن نمی تونی بگی آقا تو رو خدا شما که داری به من هدیه میدی از ترجمه های این بده یا اون نده ( داره هدیه میده پیشگویی که نکرده من از چی بدم میاد یا خوشم میاد)  ( تازه دندون اسب پیشکشی رو هم نمی شمرن) دو پرانتز می تونست با هم تلفیق بشه اما اینجور صلاح دونستم ( اینم می تونست بره توی پرانتز)
خب جریان خصومت من با این خانم کیهان بر میگرده به ترجمه ی سه گانه ی پل استر بیچاره، البته وقتی من خریدم هر کدومش جدا بود بعدن توی یه کتاب چاپ شد به نام سه گانه ( زمان ما امکانات نبود) ، اما کلن یه عادت خوب یا بدی ( تصمیم گیری با شما) که من دارم اینه که همیشه مقدمه ی کتاب رو می خونم . چون از نظر من گاهی در مقدمه ی کتاب در مورد نویسنده و یا سبک آثارش یا اطلاعات جزئی در مورد کتاب داده میشه که ارزشمنده و باید خونده بشن ( مثل مقدمه ی اتحادیه ی ابلهان) امـــــــــــــــا ... اما چشمتون روز بد نبینه زمانی که من کتاب ارواح رو دستم گرفتم تعریف های زیادی ازش شنیده بودم ، مقدمه ی مترجم یا به قول ایشون پیش گفتار رو که شروع کردم برام جذاب بود اما در مقدمه ( فکر می کردم) مختصری از داستان رو نوشته بود اما وقتی به اواسط داستان رسیدم فهمیدم مترجم فرهیخته کل داستان رو در مقدمه گفته بوده که یه وقت نکنه خواننده ی محترم وقتش رو هدر بده و کل کتاب رو بخونه :(((  دیگه نه کتاب برام جذابیتی داشت و نه پل استر
و اینگونه بود که خصومت من با خجسته خانم شروع شد :((

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...