۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

گذر زمان

تازگی ها تمام فکر و ذکرم را گذاشته ام روی زبان ، باید به یه جایی برسانم اش . راستش تمام این پیگیری تنها برای این است که خودم را مجاب کنم از خانه بیرون بروم و کمتر به کمردرد لعنتی فکر کنم. این روزها تازه می فهمم که چقدر آدمها، شهر و روش زندگی فرق کرده. دوسال برای مردم گذشته اما برای من....
شاید به همین زودی خاطراتم را بنویسم . دوست دارم خاطرات دو سال پیش را بنویسم شاید این گونه بهتر باشد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...