۱۳۹۵ خرداد ۱۵, شنبه

او هم رفت

 «پدر نذر کرده بود اگر محمدعلی از فریزر ببرد شیرینی میدهد. محمد علی برد و همه در کوچه و خیابان به هم تبریک می گفتند.»

این که تیمی را تیم خودت بدانی بسیار معمول است اما این که کسی را جزو خانواده جزو شهر و میهن خودت بدانی و روی برد و باختش این همه تعصب داشته باشی غیرمعمول است اما ملت ایران زمانی محمدعلی کلی را مثل عزیزان خودشان  دوست داشتند مثل تختی. من آن زمانها نبودم اما پدر همیشه او را دوست داشت. هنوز از دیدن فیلم هایش خوشحال میشد و با همان تعصب قدیمی به فیلم ها نگاه میکرد و محمدعلی را تشویق میکرد.
حالا محمدعلی رفته همان طور که پدر رفت. 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...