شاید بهانه گیری به نظر برسد اما زن قوطی نوشابه را به دست گرفته بود و تکان میداد به سمت پشت بام همسایه که چرا روی پشت بام ما آشغال انداخته اید.
چند خانم مسن هستند که به زحمت راه می روند. خانه ای زیبا و قدیمی و در کنارشان آپارتمان چهارطبقه ای که نمی دانم چند وقت است ناراحت شان کرده. روز قبل در حیاط آپارتمان، با بی مبالاتی چند صفحه ی ایرانیت را پرت کردند و خانم ها را از خواب بیدار کردند و حال...
زن قوطی نوشابه را نشان می داد و مرد از آن بالا، سه طبقه بالاتر از زن ، می گفت که تقصیر آنها نیست. شاید راست میگفت شاید تقصیر آنها نبود اما حرف مضحکی بود وقتی گفت: مادر جان نفرین شان کن، هر که انداخته نفرین کن.... و زن پوزخندی زد که: نفرین چه می تواند بکند؟ نفرین چه کار می کند؟ و سرش را پایین انداخت و رفت
راستی نفرین چه می تواند بکند ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر