توی بغلت بودم و صدای تپش قلبت آرومم میکرد چشمامو میبستم و احساس میکردم امن ترین جای دنیا اینجاست در آغوش تو و درگرمای وجودت
تپش قلبت را میشنوم و در هر نوسان احساست رو نسبت به خودم میسنجم کم؟ زیاد؟
وقتی دوستم داری صدات نرم تر میشه و ضربانت بیشتر
وقتی دوستم داری گرمات بیشتر میشه و آغوشت مهربون تر
وقتی دوستم داری با تمام وجود میفهمم اما
این امنیت این دوست داشتن همیشه حد داره و حدش رو تو تعیین کردی تا محدوده ی غرورت و من
من سکوت میکنم تا زمانی که این بار اضافه رو زمین بگذاری و برای همیشه بری
تپش قلبت را میشنوم و در هر نوسان احساست رو نسبت به خودم میسنجم کم؟ زیاد؟
وقتی دوستم داری صدات نرم تر میشه و ضربانت بیشتر
وقتی دوستم داری گرمات بیشتر میشه و آغوشت مهربون تر
وقتی دوستم داری با تمام وجود میفهمم اما
این امنیت این دوست داشتن همیشه حد داره و حدش رو تو تعیین کردی تا محدوده ی غرورت و من
من سکوت میکنم تا زمانی که این بار اضافه رو زمین بگذاری و برای همیشه بری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر