۱۳۹۵ اسفند ۴, چهارشنبه

میدونی وقتی نیستی چقدر سخته؟

اتاقت رو تمیز کردم. پرده از تمیزی برق میزنه. ملافه ی تخت رو عوض کردم و یادم افتاد که تو روی تخت یه پتو میکشیدی و رفتم پتو رو بردم خشکشویی اما...
وقتی داشتم برمیگشتم آروم آروم باهات حرف میزدم و میگفتم: شنبه پتو رو تحویل میگیرم و میارم میکشم... یهو انگار دنیا آوار شد روی سرم...
این پتو همون پتوییه که... یادم نیست کی آورد و کشید روی تو. تصاویر جلوی چشمم رژه میرفتن. پاهات از پتو بیرون بودن و من بوسیدم بغلت کردم و آروم پتو رو زدم کنار و صورت قشنگت
وسط کوچه نشستم و گریه کردم. وقتی رسیدم خونه روی همون مبلی که آخرین بار روش نشستی و برای همیشه خوابیدی، خوابیدم و ضجه زدم
نامی خوشگله، میبینی چقدر داغونم کردی؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...