۱۳۹۳ خرداد ۱, پنجشنبه

تو کوه باش

آسمون وقتی دلش میگیره ، وقتی ناراحته، وقتی دلتنگه، سرش رو میذاره روی درختا، روی کوهها، روی سرآدما و های های گریه میکنه. کسی از آسمون نمی پرسه چرا دلت گرفته، همه میذارن قشنگ گریه هاشو بکنه و بعد... اشکاشو پاک می کنن و یه بوسه براش میفرستن و آسمون که دلش خالی شده لبخند میزنه. درسته مشکلاتش حل نشده، درسته دردهاش به قوت خودشون باقی هستن ، درسته غمها هنوز هستن اما همین همدردی دشتها و کوهها و آدمها، قوت قلبی هستن برای آسمون تا یه روز دیگه رو هم لبخند بزنه، پرده از روی خورشید برداره و بازهم به کارهای روزانه ی خودش ادامه بده. آسمون به همین همدردی های بی ریای ما دلش خوشه و باز ادامه میده.
تو هم تسلای دلم باش ، از من نپرس چی شده ، برام دلیل منطقی نیار ، بهم نگو چه کاری رو نباید میکردم، بهم نگو از تو گذشته، برام مدرک نیار، سند نیار، بدی هامو توی چشمم نیار، سکوت کن و شونه ی گرمی باش برای اشکهام. دست گرمی باش برای شونه هام قلبم رو آروم کن تا باز مثل دیروز مثل هر روز مثل همیشه لبخند بزنم. من آسمونت نیستم اما تو زمینم باش تو کوه باش برای قلب شکسته ی من،  برای بغض فروخورده ی من دریا باش


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...