تو
دو روز با من مى مونى و بعد منو با اعصاب داغون ميذارى ميرى
مامان
جملات و كلمات رو تكرار و تكرار مى كنه تا درونم نعره اى جون مى گيره
نسرين
اونقدر با حرفاى بى احساس به روح همه چنگ ميزنه كه دو رود باريك بر صورتم شكل مى گيره
جامعه
منو فرارى مى كنه چندان كه دوست دارم در گوشه ى يه آسايشگاه روانى معتكف بشم جايى كه سكوت باشه و سكوت تا لحظه اى كه مرگم برسه و راحت بشم
دو روز با من مى مونى و بعد منو با اعصاب داغون ميذارى ميرى
مامان
جملات و كلمات رو تكرار و تكرار مى كنه تا درونم نعره اى جون مى گيره
نسرين
اونقدر با حرفاى بى احساس به روح همه چنگ ميزنه كه دو رود باريك بر صورتم شكل مى گيره
جامعه
منو فرارى مى كنه چندان كه دوست دارم در گوشه ى يه آسايشگاه روانى معتكف بشم جايى كه سكوت باشه و سكوت تا لحظه اى كه مرگم برسه و راحت بشم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر