می خوام برم دکتر بگم: آقا حوصله ی هیچی ندارم یعنی راستش از بچگی کم حوصله بودم، چند وقتیه نمی تونم مقاله بنویسم. به بحث سیاسی که می رسه اعصابم ویرون میشه و همش یاد زد و خورد های سال 88 هستم. دوست دارم باز داستان بنویسم شعر بگم اما احساس می کنم خسته ام . از زندگی از عشق از درد از همه چیز خسته ام
می خوام به دکتر بگم :از بچگی خجالتی بودم اما دیگه حتا از خودم خجالت می کشم بعد از این همه سال هیچی نشدم نه این که نخواسته باشم چیزی بشم ، خواستم اما نذاشتن، ستاره زدن بهمون که درس نخون ، پرونده ساختن که کار نکن، نویسندگی می کردیم و دستمون به قلم بود قلم رو شکستن و قلمدون رو منهدم کردن که نه چیزی از قلم موند و نه از قلمدون.
می خوام به دکتر بگم: راهی نشون بده تا دیگه نترسم از زندگی راهی نشون بده که از راه رفتن توی خیابونای شهرم نترسم ، نترسم که الان گشت ارشاد میاد یا مامورای ناجا ، نترسم که الان اراذل آزارم می دن یا مامور هوسباز گشت که بوی گند دهانش توی صورتم می خوره و احساس می کنم وسط خیابون بهم تجاوز شده
دوست دارم به دکتر بگم ........
و دکتر بگه ویزیت شما میشه صد هزار تومان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر