۱۳۹۱ شهریور ۲۴, جمعه

دکتر روانشناس


می خوام برم دکتر بگم: آقا حوصله ی هیچی ندارم  یعنی راستش از بچگی کم حوصله بودم، چند وقتیه نمی تونم مقاله بنویسم. به بحث سیاسی که می رسه اعصابم ویرون میشه و همش یاد زد و خورد های سال 88 هستم. دوست دارم باز  داستان بنویسم شعر بگم اما احساس می کنم خسته ام . از زندگی از عشق از درد از همه چیز خسته ام
می خوام به دکتر بگم :از بچگی خجالتی بودم اما دیگه حتا از خودم خجالت می کشم بعد از این همه سال هیچی نشدم نه این که نخواسته باشم چیزی بشم ، خواستم اما نذاشتن، ستاره زدن بهمون که درس نخون ، پرونده ساختن که کار نکن، نویسندگی می کردیم و دستمون به قلم بود قلم رو شکستن و قلمدون رو منهدم کردن که نه چیزی از قلم موند و نه از قلمدون.
می خوام به دکتر بگم: راهی نشون بده تا دیگه نترسم از زندگی راهی نشون بده که از راه رفتن توی خیابونای شهرم نترسم ، نترسم که الان گشت ارشاد میاد یا مامورای ناجا ، نترسم که الان اراذل آزارم می دن یا مامور هوسباز گشت که بوی گند دهانش توی صورتم می خوره و احساس می کنم وسط خیابون بهم تجاوز شده
دوست دارم به دکتر بگم ........
و دکتر بگه ویزیت شما میشه صد هزار تومان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...