۱۳۹۰ خرداد ۲۷, جمعه

قرارِ ما

شاید از شن به همه چیز پی برده باشید اما توضیحش چندان سخت نیست:
شن از روی کتاب شن انتخاب شده و برای کسانی که کتاب شن رو مطالعه نکردن باید بگم کتاب شن یکی از داستانهای خورخه لوییس بورخس، نویسنده ی آرژانتینی، هست که در آن همه گونه مطلبی نوشته شده و لابیرنتی است که هیچگاه به پایان نمی رسد. در آینده کل این داستان را برایتان بازگو می کنم اما تا آن زمان همین توضیحِ مختصر را از من بپذیرید.  شاید برخی به درستی از همین توضیح فهمیده باشند که اینجا یک آشِ در هم جوش یا به قول فوکو درهَمِستان است که در آن از عادی ترین مطالب تا سخت ترین عناصر در خدمتِ بیان و درک زندگیِ یک ایرانی است .
پس ما از عادی ترین جک ها تا سخت ترین مطالب فلسفی را بیان می کنیم تا به زندگیِ پُرآشوب یک ایرانی و از آن گسترده تر یک انسان دست یابیم. انسانی که به سبب هر موضوع کوچک هویتی تازه و تفکری متفاوت از گذشته می یابد همچون تلنگری که به آب می خورد و آب را از آبی که در دقیقه ای پیش دیده بودیم متفاوت می سازد. به خصوص اگر تلاطمی چونان توفانِ سالِ1388 باشد که ملت و بهتر بگویم جهانی را به خیزش دعوت کرد و تعاریف متفاوتی از کارکردِ انسان، رسانه، انقلاب و نیز معانی متفاوتی از خیزش و مبارزه در اختیار جهانیان قرار داد. چندان که امروزه به واسطه ی همین مبارزات اصطلاحات جدیدی چون شهروند-خبرنگار، رسانه های شخصی و کارکردهای متفاوتی در سایتهای اجتماعی و صفحات خانگی و حتا ابزارهای شخصی همچون موبایل ایجاد شده است.
بگذریم امیدوارم در ادامه بتوانیم با هم همراه شویم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...