۱۳۹۴ آبان ۸, جمعه

هوا دو نفره‌ست


هوا دو نفره‏‌ست 

از آرایشگاه که بیرون می‌زنم هوا سرد و بارانی‌ست اما تأثیری ندارد٫ من از دست آرایشگر عصبانی‌ام با آن ژل مزخرفی که به موهایم زد . بیشتر شبیه کچل ها شده‌ام تا یک خانم با شخصیت. به آسمان که نگاه می‌کنم دلم هوس قدم زدن می‌کند. راستش را بخواهی من و دلم با  هم رودرواسی نداریم هرچه می‌خواهد مهیاست٫ بچه‌ی لوس من است و قرار هم نیست به  او نه بگویم٫ من هستم و این دل و البته مخمل که جای خودش را دارد
کجا بودیم؟ زیاد اذیت می کنم نه؟ هنوز به این کیبورد عادت نکرده‌ام برای همین چندان نمی‌توانم تمرکز کنم راستش هنوز ویرگول را پیدا نکرده‌ام حتا با نیم فاصله هم مشکل دارم .

باران بود بهتر بود من باشم و یک عاشق و موسیقی ملایمی که از عشق ما حکایت می‌کرد. اما نه عاشقی بود و نه موسیقی و نه تمرکزی برای لذت بردن از باران اما تا دلت بخواهد یک دل‌شکستگی مرموز قلبم را می‎سوزاند. هدفون را در گوشم چپاندم و باز هلن سگارا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...