بغلت میکنم و سرم رو روی شونه های نحیفت میذارم و بهت میگم: منو ببخش
میدونم توی این زندگی خیلی اذیتت کردم
میدونم همیشه سرزنشت کردم
میدونم همیشه به جای تو حق رو به دیگران دادم
اما عزیزم تو هم زیادی بازیگوش بودی
کودک درونم رو در آغوش میکشم و با هم اشک میریزیم
اشتراک در:
نظرات (Atom)
یک گوشه دنیا
کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...
-
کودکی من در زمان و مدارسی طی شد که خیلی از بچه های سیاسیون و بازاری های مهم رو می دیدم و کنارشون درس می خوندم. از دختر بادامچیان و نوبخت و...
-
بهتون توصیه می کنم کتاب توتالیتاریسم اثر هانا آرنت رو نخونید : وقتی توی یه خانواده ی سیاسی به دنیا بیای چه بخوای چه نخوای از سنین کم، حرف...
-
شب که می شود من آسمان را رنگ می کنم شاید خواب و کابوس گمراه شوند و به سراغم نیایند