۱۳۹۸ فروردین ۱۵, پنجشنبه

کودک نازنین من

بغلت میکنم و سرم رو روی شونه های نحیفت میذارم و بهت میگم: منو ببخش میدونم توی این زندگی خیلی اذیتت کردم میدونم همیشه سرزنشت کردم میدونم همیشه به جای تو حق رو به دیگران دادم اما عزیزم تو هم زیادی بازیگوش بودی کودک درونم رو در آغوش میکشم و با هم اشک میریزیم
در هیچ نظری موجود نیست:
اشتراک در: نظرات (Atom)

یک گوشه دنیا

 کشوری یک گوشه از دنیاست که فراموش شده یک گوشه از دنیاست که حتا خدا هم اونو فراموش کرده یک گوشه از دنیاست که مردمش وجود ندارن هیچ دعایی به آ...

  • تجاوز
    <div style="direction:rtl;text-align:right">تابلوی ” تجاوز به لوکرسیا ” که معروف به مهمترین تجاوز تاریخی است و بررسی مفهوم آ...
  • کابوس های مکرر
    شب که می شود من آسمان را رنگ می کنم  شاید خواب و کابوس گمراه شوند و به سراغم نیایند
  • رهنورد به مثابه ی خودش و نه همسر یک نخست وزیر
    کودکی من در زمان و مدارسی طی شد که خیلی از بچه های سیاسیون و بازاری های مهم  رو می دیدم و کنارشون درس می خوندم. از دختر بادامچیان و نوبخت و...